تفال به حافظ امروز یکشنبه 26 شهریورماه 1402؛ مسکین چو من به عشق گلی گشته مبتلا
به گزارش مجله سفرنامه پاریس، فال گرفتن از آثار ادبی، از باور های کهن این مرز و بوم است. در گذر زمان ساکنان این خاک به ادیبانی که گمان می بردند بهره ای از کلام حق دارند رجوع می شد. با این حال، اما در گذر زمان تنها تفال به حافظ در فرهنگ عامیانه ما به جای مانده است.
رفتم به باغ صبحدمی تا چنم گلی
آمد به گوش ناگهم آواز بلبلی
مسکین چو من به عشق گلی گشته مبتلا
و اندر چمن فکنده ز فریاد غلغلی
می گشتم اندر آن چمن و باغ دم به دم
می کردم اندر آن گل و بلبل تاملی
گل یار حسن گشته و بلبل قرین عشق
آن را تفضلی نه و این را تبدلی.
چون کرد در دلم اثر آواز عندلیب
گشتم چنان که هیچ نماندم تحملی
بس گل شکفته می گردد این باغ را
ولی کس بی بلای خار نچیده ست از او گلی
حافظ مدار امید فرج از مدار چرخ
دارد هزار عیب و ندارد تفضلی
توضیح لغت: تفضل نیکویی کردن / تبدل: دگرگون شدن / فرج: به فتح اول و دوم گشایش کار
تفسیر عرفانی:
سحرگاه به باغ رفتم تا گلی بچینم، ناگهان آواز بلبلی گوشم را پر کرد! مقصود او از این شعر این است که، برای راه یافتن به آستان دوست، باید سختی را به جان خرید. همان طور که گل با خار قرین گشته، وصال به دوست نیز بدون تحمل فراق او امکان پذیر نیست.
تعبیر غزل:
یاس و نومیدی از رحمت و لطف خداوند گناهی بزرگ است، پس با دانستن این امر، هیچ گاه از خداوند غافل مباش و در هر کاری و مسئله ای فقط به او توکل گن، که خداوند متوکلین را دوست دارد و سعی کن که در راز و احتیاج به حضرت حق راسخ باشی.
منبع: فرارو