15 علت که چرا بعضی افراد عاشق تنهایی هستند

به گزارش مجله سفرنامه پاریس، افراد زیادی تنها بودن را دوست دارند؛ این در حالی است عده ای از تنهایی متنفر هستند و حاضرند برای وقت گذراندن با دیگران هر کاری که می توانند بکنند. اگر جزء دسته اول هستید، شاید برایتان این سؤال پیش آید که آیا لذت بردن از تنهایی یک موضوع طبیعی است؟ اگر جزء افرادی باشید که عاشق تنهایی هستند، فرقی ندارد چند دوست دارید یا رابطه اتان با خانواده تاان چقدر خوب است؛ در هر صورت شما ترجیح می دهید تنها باشید و از این موضوع کاملا راضی هستید. اما آیا همواره این گونه بوده اید؟ اگر نه، چه عواملی باعث شدند شما به تنهایی تمایل پیدا کنید؟ در مقاله ای که امروز در خبرنگاران مگ برایتان آماده نموده ایم، قصد داریم 15 علت که باعث می شوند عاشق تنهایی باشید و از تنهایی لذت ببرید را در اختیارتان قرار داده ایم. تا خاتمه مقاله در کنار ما بمانید.

15 علت که چرا بعضی افراد عاشق تنهایی هستند

آیا تمایل به تنها بودن طبیعی است؟

شما کسی که از تنهایی لذت می برد را چه می نامید؟ اولین کلمه ای که به ذهنتان می رسد، درونگرا است، با این حال حتی افراد دورنگرا هم دوست دارند یک همدم داشته باشند، اما آن ها بین وقت گذراندن با دیگران و تنهایی تعادل ایجاد می نمایند و اولویتشان تنها بودن است. افراد درونگرا تمایل دارند بیشتر (یا همه ی) وقت خود را تنها بگذرانند.

اگر شما هم جزء همین دسته از افراد هستید، احتمالا برایتان جالب باشد که دلایل تمایل افراد به تنهایی را بشناسید. احتمالا تعداد زیادی از این دلایل برایتان آشنا هستند. اگر عاشق تنهایی هستید، حتما عادت ها و ویژگی های زیر را دارید.

  • زمانی که از سرکار برمی شد دوست دارید تنها وقت بگذرانید.
  • از دورهمی ها اجتناب می کنید و مدام دعوت دیگران به مهمانی ها را رد می کنید.
  • بیشتر اوقات خرید خود را به صورت آنلاین انجام می دهید تا با دیگران به طور مستقیم ارتباط نداشته باشید.

چرا تنهایی را به با هم بودن ترجیح می دهید؟

اگر با این موضوع که یک آدم غیراجتماعی هستید مسئله ای ندارید و از این شرایط راضی هستید، به احتمال زیاد می توانید با دست کم چند نمونه از دلایل زیر ارتباط برقرار کنید.

1. خودتان را یک فرد فوق العاده درونگرا تلقی می کنید

شما می دانید که یک فرد درونگرا هستید و این موضوع را قبول نموده اید. علاوه بر این به نظرتان هیچ ایرادی ندارد که افراد درونگرا باشند. شما هیچ تمایلی به تغییر دادن خودتان ندارید و از اینکه درونگرا هستید، کاملا رضایت دارید. شاید این سؤال در ذهنتان به وجود بیاید که: چرا من تنها بودن را دوست دارم؟، با این حال تمایلی به رفع این موضوع ندارید.

افرادی که تنها بودن را دوست دارند، حتی اگر با دیگران وقت بگذارنند، ته دلشان می خواهد تنها باشند. آن ها تنهایی خود را با هیچ چیز عوض نمی نمایند. این افراد می دانند که نمی توانند علاقه به تنها بودن را در خودشان از بین ببرند، بنابراین خودشان را اذیت نمی نمایند و برخلاف توصیه های دیگران، کوشش خاصی برای اجتماعی شدن نمی نمایند.

2. سطح انرژی بدنتان پایین است

زمانی که افراد پرانرژی را می بینید تعجب می کنید که چطور این افراد همواره انرژی دارند و کل روز سرحال و قبراق هستند؟! شاید دلیل تمایل شما به تنها بودن این است که تعاملات اجتماعی انرژی زیادی از شما می گیرند. (البته از قلم نیاندازید که شاید دلیل پایین بودن مقدار انرژیتان این است که دچار یک بیماری مزمن هستید.) همواره برایتان سؤال است که افراد برونگرا انرژیشان را از کجا می آورند؟ این موضوع برای شما غیرقابل درک است.

نمی دانید که انرژی بیش از حد این افراد شما را تحت تأثیر قرار می دهد یا آزارتان می دهد! شما انرژی جسمی و روحی کافی برای وقت گذراندن با دیگران را ندارید و دلتان نمی خواهد درگیر مسائل آن ها شوید، چون خودتان به میزان کافی گرفتار هستید!

3. دوست دارید کارها را باب میل خودتان انجام دهید

وقتی تنها هستید، می توانید کارها را آن طور که خودتان صلاح می دانید انجام دهید و هیچ کس مزاحمتان نمی گردد، اما اگر با دیگران کار کنید، باید برای پیش بردن کارها طبق خواسته خودتان کلی بحث و جدل کنید که شما نه انرژی این کار را دارید و نه حوصله آن را؛ بنابراین ترجیح می دهید تنها کار کنید. خودتان خوب می دانید زمانی که در خلوت خود کار می کنید و کسی مزاحمتان نمی گردد، برترین کار خود را ارائه می دهید.

4. موقعیت های اجتماعی برایتان استرس آور هستند

برخی از افراد از بودن در کنار دیگران لذت می برند و عاشق معاشرت با افراد مختلف هستند. شما خیلی خوب می دانید که به هیچ وجه جزء این گروه از افراد قرار نمی گیرید. تنها بودن برایتان لذت بخش است، اما زمانی که با دیگران وقت می گذرانید، عذاب می کشید و لحظه شماری می کنید تا هر چه زودتر به خلوت خود بازشد.

حتی اگر کسانی که با آن ها وقت می گذرانید را دوست داشته باشید، در هر صورت مدتی که از وقت گذراندن با آن ها بگذرد، دلتنگ خلوت خود می شوید. شما دوست دارید به جای گوش دادن به حرف های دیگران و تحویل دادن لبخندهای زورکی و فیک به آن ها هنگام صحبت کردن، در تنهایی خود به انجام کارهایی بپردازید که برایتان مهم است.

5. سکوت و آرامش را دوست دارید

سکوت و آرامش همان چیزهایی هستند که بدون آن ها زندگی برایتان حسابی سخت می گردد. زمانی که در جمع های شلوغ و پر سروصدا قرار می گیرید، گیج و کلافه می شوید و دوست دارید هر چه سریع تر به آرامش خود برشد. شما نمی توانید سروصدای زیاد را تحمل کنید، چون همواره در آرامش بوده اید. دلیل اینکه از مهمانی ها و مجالس دوری می کنید همین است. اگر شغلتان به نحوی است که مجبور هستید با دیگران وقت بگذرانید، ترجیح می دهید بعد از انتها ساعت کاری به جای دور هم جمع شدن، تنها باشید و از خلوت خود لذت ببرید.

6. هنگام تنهایی برترین هستید

شما قانون های خاص خودتان را دارید و ترجیح می دهید به روش خودتان کار نموده و برنامه خودتان را دنبال کنید. کار کردن با دیگران باعث می گردد نتوانید کارها را به سبک دلخواه خود پیش ببرید و این همان چیزی است که از آن متنفر هستید. شما باور دارید که تفاوت های دیگران با شما باعث می گردد سرعت عملکردتان پایین بیاید. زمانی که تنها هستید، کارها را به نحو مؤثرتری انجام می دهید. شما از کارهای گروهی فراری هستید و هیچ تمایلی به کار کردن با دیگران ندارید.

7. نمی توانید با دیگران سر و کله بزنید

از نظر شما سر و کله زدن با دیگران یکی از سخت ترین کارها است. وقتی با دیگران ارتباط برقرار می کنید، تمام کوششتان را می کنید تا درست حرف بزنید و کارهای درست را انجام دهید، اما در نهایت باز هم یک جای کار می لنگد. به نظر می رسد کوشش های شما در این زمینه همه چیز را بدتر می نماید. شما خودتان را مسؤول این می دانید که به عزیزانتان یاری کنید و در سختی ها حال آن ها را بهتر کنید، اما به نظر می رسد هیچ کار خاصی در این زمینه از دست شما برنمی آید.

احساس می کنید که نمی تواند مرهم دردهای عزیزانتان باشید و هیچ یاریی از دستتان برنمی آید. این موضوع باعث می گردد احساس غیرمفید بودن کنید که از این احساس متنفر هستید. پیش خودتان فکر می کنید اگر اطرافیانتان را به حال خودشان بگذارید هم برای شما بهتر است هم برای آن ها.

8. حوصله خاله زنک بازی ندارید

وقت هایی که بیرون هستید، به میزان کافی درگیر شایعه و خاله زنک بازی های دیگران هستید، دیگر دلتان نمی خواهد که در وقت آزادتان هم با این چیزها سر و کله بزنید. دوست ندارید وقت هایی که در حال استراحت هستید، غرغر کردن دیگران را بشنوید یا همراه با آن ها مشغول شایعه پراکنی شوید. این چیزها برای شما هیچ جذابیتی ندارد. شما می توانید وقت و توجه اتان را صرف موضوعات مفید تری کنید. هرچه وقت کمتری با دیگران بگذرانید، کمتر در معرض شایعه ها و انرژی منفی آن ها قرار می گیرید.

9 . از گپ زدن با دیگران متنفرید

فکر اینکه در یک اتاق پر از آدم های مختلف هستید که همگی می خواهند با شما گپ بزنند، باعث ترسیدن و مضطرب شدن شما می گردد. شما گپ زدن با دیگران را دوست ندارید و این کار را بی فایده می دانید. نمی دانید چطور و از کجا باید حرف زدن را آغاز کنید و درباره چه چیزهایی صحبت کنید. تا جایی که بتوانید سعی می کنید از گپ زدن با دیگران خودداری کنید. دوست ندارید سر صحبت را با افراد غریبه باز کنید و ترجیح می دهید یا با کسی حرف نزنید، یا اگر قرار است مکالمه ای داشته باشید، با اطرافیانتان باشد تا با افرادی که هیچ شناختی از آن ها ندارید.

10. از لحاظ عاطفی مستقل هستید

شما هیچ احتیاجی به محبت، تأیید و توجه دیگران ندارید تا احساس خوبی درباره خودتان پیدا کنید. شما همین الان هم از خود و زندگیتان راضی هستید و احتیاج ندارید کسی در این زمینه به شما یاری کند. شما خودتان را همان طور که هستید، با تمام نقاط قوت و ضعفی که دارید دوست دارید. از تنها بودن لذت می برید و دلتان نمی خواهد کسی خلوتتان را به هم بزند.

شما جزء آن دسته از افرادی نیستید که هر کاری که بتوانند می نمایند تا تنها نباشند و وقتشان را با دیگران بگذرانند. شما برای خشنود بودن به دیگران احتیاج ندارید. می دانید که وقتتی تنها هستید، حالتان بهتر است، بنابراین سعی نمی کنید با مجبور کردن خود برای وقت گذراندن با دیگران خودتان را عذاب دهید.

11. نمی خواهید بار عاطفی دیگران روی دوش شما باشد

قبلا کوشش می کردید به دیگران یاری کنید درباره خودشان و زندگیشان احساس بهتری پیدا نمایند، اما متوجه شده اید که این کار هیچ فایده ای ندارد. شما مسائل خودتان را دارید و باید مسائل خود را رفع کنید، دیگر جایی برای حل مسائل دیگران باقی نمی ماند. شما با دیگران همدردی می کنید، اما خودتان را بیش از حد درگیر مسائل آن ها نمی کنید.

12. اجتماعی شدن را دوست ندارید

دوستان و اعضای خانواده اتان همواره شما را نصیحت می نمایند که اجتماعی شوید و بیشتر با دیگران ارتباط برقرار کنید، اما شما هیچ تمایلی به این کار ندارید و از شرایط فعلی خود راضی هستید. دوست ندارید زیاد با دیگران در ارتباط باشید و خلوت و تنهایی خود را به با هم بودن ترجیح می دهید.

تا جایی که می توانید ارتباطات اجتماعی خود را به حداقل می رسانید و حداکثر زمان خود را تنها می گذرانید. تنها بودن به شما آرامش می دهد و وقت گذراندن با دیگران شما را مضطرب می نماید. این موضوع را به خوبی می دانید و برای همین تا جایی که برایتان امکان داشته باشید، از دیگران دوری می کنید.

13. به نظرتان بیشتر افراد ارزش شناخته شدن ندارند

از نظر شما همه افراد ارزش این را ندارند که برای شناخت آن ها کوشش نموده و با آن ها ارتباط برقرار کنید. شما با افراد بسیار محدودی در ارتباط هستید؛ افرادی که ویژگی های اخلاقی مشابهی به شما دارند و از شما سوءاستفاده نمی نمایند. برخی از افراد با شما ارتباط برقرار می نمایند تا از شما استفاده نمایند و به آنچه می خواهند برسند. شما از این موضوع متنفر هستید و برای همین با همه معاشرت نمی کنید.

14. وقتی با دیگران هستید مضطرب می شوید

احساس اضطرابی که در دورهمی ها و مهمانی ها تجربه می کنید، یکی از دلایلی است که شما را عاشق تنهایی می نماید. وقتی که تنها هستید آرامش دارید، اما به محض ارتباط برقرار کردن با دیگران تمام علائم اضطراب اجتماعی را از خود بروز می دهید. نشانه های اضطراب اجتماعی در ادامه آورده شده اند.

  • تعریق کف دست
  • ضربان قلب نامنظم
  • خشکی گلو
  • لرزش دست
  • حمله پانیک

به نظرتان ارتباط برقرار کردن با دیگران ارزش این همه سختی کشیدن را ندارد. گاهی اوقات مجبور هستید با دیگران ارتباط برقرار کنید، اما هیچ وقت دوست ندارید مدام با دیگران در ارتباط باشید.

15. از نزدیک شدن به دیگران متنفر هستید

برای حریم شخصی خود احترام زیادی قائل هستید و اجازه نمی دهید هر کسی وارد حریم شخصیتان گردد. علاوه بر این دلتان نمی خواهد از لحاظ عاطفی به کسی نزدیک شوید، چون اگر این اتفاق بیفتد، دیگر همه چیز آن طور که شما می خواهید پیش نمی رود. به دوری و دوستی معتقد هستید و کوششی برای برقراری ارتباط و نزدیک شدن به دیگران نمی کنید.

آیا ایرادی ندارد تا آخر عمر تنها بمانیم؟

برای عده ای تنها بودن به معنای افسردگی و غم و اندوه است؛ در حالی که برای برخی دیگر تنهایی یعنی آرامش. علاقه به تنها بودن شدت های مختلفی دارد. برخی از افراد آن قدر عاشق تنهایی هستند که دوست دارند تا آخر عمرشان تنها بمانند. اگر فکر می کنید از پس تنها بودن برمی آیید و به هیچ کس احتیاج ندارید، اشکالی ندارد تنها باشید.

البته این بدین معنی نیست که اجازه دهید تنفر از دیگران در شما ریشه کند. همه ما گاهی اوقات مجبور می شویم با دیگران معاشرت کنیم. حتی اگر عاشق تنهایی هستید، باز هم باید اصول معاشرت با دیگران را یاد بگیرید تا بتوانید در صورت احتیاج، ارتباط مؤثری با دیگران برقرار کنید.

کلام آخر

تنهایی برای برخی از افراد به معنای آرامش است. افرادی که به تنها بودن علاقمند هستند، تا جایی که بتوانند اجازه نمی دهند کسی در آرامششان خلل ایجاد کند. مقاله امروز خبرنگاران مگ را به افرادی اختصاص دادیم که به تنهایی و انزوا علاقه دارند و از ارتباطات اجتماعی دوری می نمایند. در این مقاله درباره دلایل تمایل و علاقه افراد به تنهایی صحبت کردیم.

از جمله علل تمایل افراد به تنهایی و تنفر از وقت گذراندن با دیگران می توانیم به مضطرب شدن هنگام تعاملات اجتماعی، مستقل بودن از لحاظ عاطفی، نفرت از نزدیک شدن به دیگران، عملکرد بهتر هنگام انجام کارها به صورت انفرادی و… اشاره کنیم. آیا شما هم جزء افرادی هستید که عاشق تنهایی هستند؟ چند مورد از دلایل ذکر شده در این مقاله درباره شما صدق می نماید؟ دلیل اینکه تنهایی را دوست دارید چیست؟ نظرات خود را در بخش کامنت ها با ما و مخاطبان دیگر در میان بگذارید.

این مطلب فقط جنبه آموزش و اطلاع رسانی دارد. پیش از استفاده از توصیه های این مطلب حتما با پزشک متخصص مشورت کنید. برای اطلاعات بیشتر بیانیه رفع مسؤولیت خبرنگاران مگ را بخوانید.

منبع: live bold and bloom

منبع: دیجیکالا مگ
انتشار: 24 تیر 1401 بروزرسانی: 24 تیر 1401 گردآورنده: parisro.ir شناسه مطلب: 2210

به "15 علت که چرا بعضی افراد عاشق تنهایی هستند" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "15 علت که چرا بعضی افراد عاشق تنهایی هستند"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید