سراغ سوژه ای بکر رفتیم، ما خلأ نقد درکشور نداریم

به گزارش مجله سفرنامه پاریس، به گزارش خبرنگاران ، طی روزهای گذشته اختتامیه سیزدهمین دوره جایزه ادبی جلال آل احمد برگزار گشت و در بخش نقد ادبی داوران کتاب تاریخ بدن در ادبیات به قلم سیدمهدی زرقانی (با همکاری: زهرا آقابابایی خوزانی، امید ایزانلو، فاطمه جهانپور، حمیدخادمی، محسن شرفایی و فرزانه فرخ فر) از نشر سخن را شایسته تقدیر دانستند. از این رو به سراغ سیدمهدی زرقانی رفتیم تا با او درباره اثرش صحبت کنیم.

سراغ سوژه ای بکر رفتیم، ما خلأ نقد درکشور نداریم

سید مهدی زرقانی در گفت وگو با ایبنا در توضیح اثر برگزیده اش گفت: موضوع محوری این کتاب بررسی بازنمایی بدن در ادبیات ایران است. بدن مهم ­ترین و درازدامن­ ترین پدیده ­ای است که آدمی از دوران جنینی تا مرگ با آن همراه است. هیچ پدیده مادی دیگری را نمی توان یافت که از این جهت بتوان آن را کنار بدن قرار داد. ما در بدن، با بدن و به کمک بدن به درک خود و دیگری می­ رسیم. هرگونه شناخت ما از هستی بدن­ مندانه است و از این روی حتی مفاهیم متافیزیکی را در هیأتی بدن­ مندانه درک می­ کنیم. مطالعات بدن در مغرب زمین سابقه ای تقریبا 100 ساله دارد؛ اما در ایران این موضوع چندان توجه محققان را به خود جلب نکرده است؛ خصوصاً در دپارتمان­ های ادبی. پیش از ما محققان در قالب رساله، سرانجام­ نامه و مقاله کم و بیش به سراغ مطالعات بدن در ادبیات رفته اند؛ اما وجه تمایز و تشخص این کتاب در بررسی منسجم موضوع بازنمایی بدن است در بازه زمانی طولانی، یعنی پیش از اسلام تا دوره قاجار.

وی ادامه داد: ما در این کتاب دو هدف اصلی را دنبال می­ کردیم؛ نخست، شناسایی رویکردهای متعدد و متنوعی که در طول تاریخ نسبت به بدن در ذهنیت ایرانیان (مقصودم ایران فرهنگی است نه ایران سیاسی) وجود داشته از رویکردهای هستی­ شناسانه، زیست­ شناسانه و جمال­ شناسانه گرفته تا رویکردهای متافیزیکی، عرفانی، سیاسی، کلامی، جنسیتی، فانتاستیک و غیره. بدین ترتیب تصویری عمومی و کلی از ذهنیت بدن­ مندانه ایرانیان که مشتمل است بر آرزوها، دغدغه ­ها، باورها، اندوه­ ها، ترس ­ها و نگرانی­ های آن­ها، تا آن­جا که به بازنمایی بدن مربوط می ­شود، دست پیدا کردیم. هدف دوم، بررسی سیر تطور و دگرگونی ذهنیت مذکور است و این­که در طول تاریخ و با عنایت به حوادث تاریخی متعددی که بر سر قوم آمده و نیز با عنایت به تحولات گفتمانی و ایدئولوژیک بدن، ­ آگاهی ایرانیان چه تغییری کرده ­است. این­­گونه که به بدن نگاه می­ کنیم، می­ توان گفت: تاریخ بدن، تاریخ اندیشه و تاریخ تحولات گفتمانی ایرانیان هم هست؛ چرا که هر گونه درک ما از هستی خود و دیگری (دیگری به معنای گسترده کلمه)، تابعی است از ذهنیت بدن­ مندانه و بدن­ آگاهی ما. طبیعتاً پرداختن به پدیده­ ای با چنین اهمیت و این گستردگی و فراخی حتی اگر محدود به نوشتارها باشد، نیاز به سال­ ها و دهه ­ها تحقیق و بررسی تیم­ های متعدد تحقیقاتی است. هم از این روی، با کمال تواضع عرض می­ کنیم، این کتاب تنها چشم­ اندازی از موضوع ارائه می­ دهد و در حکم درآمدی است بر مطالعه فراگیر و همه ­جانبه بازنمایی بدن در ادبیات.

این پژوهشگر در پاسخ به این سؤال که آیا به فکر جلد دوم این اثر و پرداختن به ادبیات معاصر هم هستید؟ گفت: هرکدام از فصل های این کتاب قابلیت آن را دارد که خودش تبدیل به یک یا حتی چند کتاب شود. قطعاً می ­توان با همین زاویه دید به سراغ ادبیات معاصر هم رفت و قطعاً نتایج به دست آمده مفید و کارآمد خواهد بود. مأموریت این کتاب نشان­ دادن چشم­ اندازی مغفول مانده در دپارتمان­ های ادبی و کلا حوزه علوم انسانی است. امیدواریم این نوشته سبب شود که محققان سایر حوزه­ های علوم انسانی به سراغ گنجینه بی­ نظیر ادبیات فارسی بیایند و ببیند چه مایه زمینه ­های تحقیقاتی و کاربردی در این دریای بیکران وجود دارد. من در دانشگاه فردوسی مشهد و در قالب سرانجام نامه ها و رساله ها به سراغ دوره معاصر رفته ­ام و فعلا قصدی برای تألیف جلد دوم ندارم، اما قطعاً رساله ­ها و سرانجام­ نامه ­ها و مقالات مستخرج از آن­ها تصویری از بازنمایی بدن در ادبیات معاصر را هم پیش روی محققان می­ آرود.

زرقانی درباره فرآیند شکل­ گیری کتاب گفت: من ابتدا فصل نخست کتاب را که مشتمل بر مبانی نظری بود نوشتم. سپس در سرتاسر ایران به سراغ محققانی رفتم که در ژانرهای مختلف تخصص داشتند. آن­گاه فصل اول را در اختیار آن بزرگواران قرار دادم و از آن­ها خواستم با عنایت به آن­چه در فصل مبانی نظری آمده، مواد لازم را در ژانرهای مورد بررسی استخراج کنند. به این ترتیب آرشیوی از گزاره ­ها در قالب شعر و نثر در اختیار ما قرار گرفت. در گام بعدی آن­ها را در قالب چند مقوله اصلی رده ­بندی کردیم و سپس به سراغ تحلیل داده­ ها رفتیم. متن نوشته شده چندین بار میان من و نویسنده همکار در هر فصل رد و بدل می­ شد، تا صورت نهایی خویش را پیدا می­ کرد. بدین ترتیب هر فصل کتاب شکل گرفت. بررسی ما سیر تاریخی هم دارد، یعنی ابتدا از بازنمایی بدن در ایران باستان آغاز کردیم و بعد به دوره اسلامی رسیدیم. فصل­ های کتاب در عین استقلال نسبی با یک­دیگر پیوستگی و وابستگی هم دارند و این­طور نیست که هر فصل تبدیل به یک مقاله مستقل شده باشد.

وی ادامه داد: مثلاً وقتی در فصل دوم به سراغ ذهنیت بدن­ مندانه ایرانیان باستان رفتیم، در فصل­ های بعدی سعی کردیم به این پرسش هم پاسخ بدهیم، آن درک و تفسیرها در دوره اسلامی چگونه ادامه یافته ­است. فصل آخر هم به نگاره­ ها اختصاص یافت تا ببینیم آیا همان تصورات و دغدغه­ ها و ارزش­ ها و رویکردهایی که در نوشتارهای وجود داشته در نگاره ­های دوره اسلامی نیز یافت می­ شود یا این­که آن­جا ماجرا از لونی دیگر است. غیر از فصل نخست، فصل­ های مربوط به بازنمایی بدن در ژانرهای عاشقانه، عارفانه و حماسی را خودم نوشتم؛ اما دستیار من در این بخش دانشجویان دانشگاه فردوسی مشهد بودند که در خواندن متون و استخراج نمونه ­ها به من بسیار کمک کردند و اگر کمک این عزیزان ن­بود، این فصل ­ها شکل نمی­ گرفت. متأسفانه امکان این­که از همه آن­ها نام ببرم برایم میسر نیست، اما بدین ترتیب خواستم ادای دینی کنم به همه آن عزیزان.

زرقانی در پاسخ به این سؤال که چه ویژگی هایی باعث شد تا داوران این اثر را به عنوان اثر برتر برگزینند؟ گفت: به نظر من این کتاب چند ویژگی دارد که احتمالاً بدان اعتبار توانسته نظر داوران را به خود جلب کند. نخست اینکه ما به سراغ موضوعی بکر رفتیم که می ­تواند پنجره تازه­ ای را به روی محققان ادبی و حتی فراتر از آن پژوهشگران سایر حوزه­ های علوم انسانی باز کند. دوم اینکه این کتاب حاصل پژوهشی گروهی و بینارشته­ ای است. یعنی در تحلیل هایی که ما بر ذهنیت بدن مندانه ایرانیان در فصل های مختلف نوشتیم، ارتباط بین ادبیات و جامعه شناسی، ارتباط بین ادبیات و فلسفه و ادبیات و تاریخ برقرار می شود که خود می ­توان مسیرهای تازه­ ای را به روی تحقیقات بینارشته ­ای باز کند.

وی اضافه کرد: اساساً بنیاد تحلیل های ما را همین ارتباطات می سازد. بنابراین وجه بین رشته ای کتاب هم شاید عامل دیگری بوده برای جلب توجه داوران. سه دیگر اینکه ما با رویکردی تازه به سراغ ادبیات خودمان رفتیم. مطالعات بدن در حوزه­ های مختلف جامعه­ شناختی، روان ­شناسانه مرسوم و متداول است؛ اما این­که ادبیات فارسی را از این منظر به تماشا بنشینیم، کاری کم سابقه است. یعنی هم رویکرد تازه است هم زمینه ­ای که به این رویکرد به سراغ آن رفته ­ایم. دلیل سوم شاید نثر کتاب باشد. من نباید این موضوع را بگویم اما دوستانی زیادی که این کتاب را خوانده­ اند، از جمله نکاتی که در همان ابتدا می ­گفتند، نثر روان کتاب است. شاید این نکته هم توجه داوران را به خود جلب کرده باشد.

این پژوهشگر برگزیده سیزدهمین جشنواره جلال آل احمد در پاسخ به شرایط نقد در ایران گفت: ببینید بررسی شرایط نقد ادبی در کشور مجال گسترده­ تری می ­طلبد؛ اما من برای بیان اجمالی موضوع از دو اصطلاح انسداد نقد و انفجار نقد بهره می ­گیرم. در یک تقسیم­ بندی کلی، در محیط­ های آکادمیک و نزدیک به دانشگاه دو جریان نقد وجود دارد، نخست آن­که به تعریف و تعارف برگزار می ­شود که شاید میراث کهن ما در غیبت تفکر انتقادی است. نتیجه کار این­ها انسداد نقد است. در مقابل، طیف جوان منتقدان کشورمان است که شاید تحت تأثیر بادهای شدید التهابات سیاسی، اجتماعی، فرهنگی که در جامعه می ­وزد و همه جا را هم تحت تأثیر خود قرار داده، به نقدی انقلابی و هجومی و در موارد زیادی ویرانگر روی آورده ­اند که نتیجه کار این گروه انفجار نقد است.

وی در سرانجام گفت: همان­ قدر که انسداد نقد به جریان نقد ادبی در ایران صدمه وارد می­ کند، انفجار نقد هم ویرانگر است. وقتی تحت تأثیر تموجات عاطفی دست به قلم ببریم، دیگر خود اثر مورد بررسی را نمی­ بینیم بلکه تصویری از آن را می ­بینیم که در ذهن­ مان از آن اثر ساخته ­ایم و نقدی که می­ نویسیم بر آن اثر نیست، بلکه بر تصویر کج و معوجی است که از آن اثر در ذهن مان شکل گرفته ­است. ریشه­ یابی این دو سویه افراطی و تفریطی از سنت نقد ادبی معاصر نیاز به بررسی ­های مفصل و همه­ جانبه دارد؛ اما من چنین شیوه نقدی را برای ادبیات و فرهنگ سرزمینم ایران مناسب نمی ­بینم. در سرانجام پرسشی را مطرح می­ کنم که همیشه در ذهن ما جولان دارد: مرحوم یوسفی و مرحوم زرین­ کوب چگونه نقد می ­نوشتند که نه در دام انسداد نقد گرفتار آمدند و نه انفجار نقد؟

منبع: ایبنا - خبرگزاری کتاب ایران
انتشار: 25 بهمن 1399 بروزرسانی: 25 بهمن 1399 گردآورنده: parisro.ir شناسه مطلب: 1549

به "سراغ سوژه ای بکر رفتیم، ما خلأ نقد درکشور نداریم" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "سراغ سوژه ای بکر رفتیم، ما خلأ نقد درکشور نداریم"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید