چه داستان هایی پشت هر برندی وجود دارد؟ - مجله سفرنامه پاریس

همچون یک کارآفرین پیروز که یک کسب وکار مطمئن را اجراسازی می نماید، یکی از بزرگ ترین نقاط قوت شما نیز این است که می توانید رویا ببینید و برند شما باید منعکس نماینده چیزی باشد که شما در رویا مشاهده نموده اید، و نشانگر آینده دوردست باشد. بنابراین، برندی که شما می سازید باید مسیری به سوی نقطه پیروزیت داشته باشد و تصویری دقیق که شما از پیروزیت ترسیم نموده اید، دارا باشد. با توسعه یک برند متمرکز بر نقطه پیروزیت، شما یک برند را بوجود آورده تا در آن رشد کنید، نه اینکه شما به موازات رشد احتیاج به تغییر مداوم آن داشته باشید. برند عبارت است از نقطه پیروزیت شما، نه یک کامیابی در سیاحت…

بسیاری از برندها در همان لحظه برند هستند، نه فراتر از آن. آنها به مرور از اعتبار ساقط می شوند. بنابراین، آنها اغلب به خودشان یک نام و یک برند اختصاص می دهند که متناسب با دیگر بخش ها نیست. این مدتی کوتاه کارآیی دارد، اما همان طور که آنها رشد می نمایند و با افزایش رقابت روبرو می شوند، آن دسته از عوامل مشابه کسب وکار آنها را در خود محصور می نماید. مورد توجه قرارگرفتن سخت تر و سخت تر می گردد، فقط به این علت که افزایش رقابت، تمایز را حیاتی می سازد. بنابراین، آنها برند تازهی را تعریف خواهند کرد. بعلاوه اگر آنها بعدا احتیاج به وجوه سرمایه گذاران برای توسعه سرمایه خود را داشته باشند، ابتدا باید اهداف برندشان مورد توجه سرمایه گذاران قرار گیرد. یک برند که بر محصول تمرکز داشته باشد، احتمالا به مقدار کافی بزرگ یا بلند پروازانه برای این ذی نفعان نیست. عنوان کاری آنها با سرمایه در گردش شان همتراز نیست. بنابراین، آنها مجددا برند تازهی تعریف می نمایند.

این فرایند در صورتی که آنها احتیاج به ورود به بخش های تازه یا توسعه بازارشان، به منظور رویارویی با اهداف رو به رشد خود را داشته باشند، ادامه پیدا نموده و دوباره به یک برند تازه احتیاج دارند که قادر به انجام آن باشد. و هر زمان که آنها وارد فرآیند تغییر برند می شوند، متحمل هزینه و زمان شده و مجبور به آموزش و شناساندن مجدد خود به بازار می شوند.اما ایجاد صحیح یک برند از همان آغاز، که نزدیک به چشم انداز شما از پیروزیت باشد و خصوصیات برندتان به طریقی سازگار با نیت و هدف شما در طول پیشرفتش باشد، نشان از آن دارد که شما اقدام به تصمیم گیری بهتری نموده و به همه کسانی که با شما مرتبط بوده اطمینان می دهید که آنها در حال کار با یک شرکت هدفمند هستند. بنابراین، دقیقا شما چگونه این کار را انجام می دهید؟ چگونه یک برند بسازیم که گواهی برای آینده باشد؟

1. با یک فرض قدرتمند آغاز کنید: یک علت برای راه اندازی کسب وکار براساس آنچه که برای مصرف نمایندگان مورد توجه است. ببینید که برای چه احتیاجی می خواهید یک راهکار ارائه دهید. چرا شما پیروز می شوید؟ برای این احتیاج به چه تدبیری فکر نموده اید؟ در مرحله بعد، نقطه پیروزیت خود را معین نموده از لحاظ آنچه که کسب وکار شما در آینده چگونه به نظر خواهد رسید.
2. چگونه در طلب رشد هستید؟ به وسیله جریان نقدی یا به وسیله سرمایه گذاری؟ این یاری می نماید که شما تصمیم بگیرید که باید بیشتر از همه به چه کسانی رجوع کنید.
3. . پویایی های احتمالی این بخش چیست؟ اوضاع در این فضا در طول سال های پیش رو به چه صورت می گذرد و چه تعداد کار برای انجام وجود دارد؟ بخش های شلوغ تر احتمالا به معنی رقبای بیشتر است. احتیاج است که چقدر متفاوت باشید تا در آینده ایستادگی کنید؟
4. تا چه حد بزرگ است؟ برای پاسخ به این سوال، از خود سوال کنید: نقطه بیشترین سودآوری کجاست؟ آیا شما در مقیاس خود سود آورترین یا به عنوان یک متخصص است؟ در رده محلی، ملی یا جهانی؟ درحالی که برای بسیاری از کارآفرینان عامل وسوسه نماینده این است که به بزرگی برسندکه به معنای رسیدن به سودآوری است.
5. چقدر فضا دارید قبل از اینکه شما احتیاج به تنوع بیشتری داشته باشید؟ به عبارت دیگر، آیا برای بازار شما رشد اساسی و کافی هست که به برنامه هایتان بپردازید؟ چه مدت می توانید در این بخش بمانید، قبل از اینکه احتیاج به توسعه در حوزه های دیگر داشته باشید؟ این باعث این تصمیم می گردد که برند شما باید چه مقدار مصمم یا در بخش خود تک باشد.

با این پاسخ ها، شما متوجه می شوید که چرا قصد پیروزیت دارید، تا چه وسعتی احتیاج به رشد دارید، تا چه شدتی شما به رقابت احتیاج دارید، شما برای رسیدن به آنجا با چه چیزی قصد مبارزه دارید، تا چه وسعتی احتیاج به تنوع دارید و چه اندازه احتیاج دارید که افراد در حوزه شما یا یک کسب وکار سرمایه گذاری نمایند که بر اساس خرید و فروش رشد می نماید.این رمز پیروزیت است. برند خود و یک طرح کسب وکار برای آن را بوجود آورید، سپس از چالش های اولیه خارج شده و آن رویا را تعقیب کنید.